- ده و گیر
- داد و ستد، بده و بگیر، بزن و بگیر
معنی ده و گیر - جستجوی لغت در جدول جو
- ده و گیر
- کنایه از غوغا و هنگامۀ جنگ و پیکار، ده و دار
برای مثال شه به ناز و نشاط شد مشغول / کز ده و گیر گشته بود ملول (نظامی۴ - ۶۱۰)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عوارضی که ظاهرا برای تامین مخارج محصلان مالیات وصول میشد (ایلخانان)
غوغا و جاه و جلال
جاه و جلال و شوکت
کنایه از غوغا و هنگامۀ جنگ و پیکار، ده و گیر
آنکه دیو را مغلوب سازد دیو بند، کسی که او را جن گرفته باشد مصروع